اگرچه شواهد زیادی وجود دارد که عهد جدید یک سند تاریخی دقیق و قابل اعتماد است، بسیاری از مردم هنوز تمایلی به باور آنچه عهد جدید بیان میکند، ندارند؛ مگر اینکه شاهدی مستقل و غیرکتابمقدسی نیز وجود داشته باشد که اظهارات آن را تأیید کند.
اف.اف بروس در مقدمه یکی از کتابهای خود، در مورد یک خبرنگار مسیحی مینویسد که یکی از دوستان ندانمگرایش به او گفته بود “به غیر از ارجاعات مبهم ژوزفیوس و مانند آن”، هیچ مدرک تاریخی برای زندگی عیسی در خارج از کتابمقدس وجود ندارد. او در ان باره به بروس نوشت و اذعان داشت که « در زندگی روحانی خود دچار نگرانی شدید و اندکی ناراحتی شده است.» او نامه خود را با این سؤال به پایان رساند: «آیا مدرک موثقی در دست داریم؟ و اگر نه، آیا دلایلی برای فقدان آن وجود دارد؟». پاسخ به این سوال این است که “بله، چنین مدارکی وجود دارد” و ما در این مقاله به برخی از آنها خواهیم پرداخت.
بیایید تحقیق خود را با قسمتی آغاز کنیم که تاریخشناس، ادوین یامائوچی آن را “احتمالاً مهمترین اشاره به عیسی در خارج از عهد جدید” مینامد. تاسیتوس، مورخ رومی نوشت:
نرون این گناه را بر گردن قشری که به خاطر اعمال شنیع خود منفور بودند انداخت. قشری که مردم آنها را مسیحی مینامیدند. کریستوس، که منشأ لقب مسیحی از نام او بود، در طول سلطنت تیبریوس به دست پونتیوس پیلاتوس به مجازات شدیدی محکوم شد، و یک خرافه شیطانی، که برای مدت کوتاهی سرکوب شد، مجددا نه تنها در یهودیه که اولین خواستگاه شر بود، بلکه حتی در روم شایع شد….
از این اشاره باستانی (و نسبتاً غیر دوستانه) به عیسی و مسیحیان اولیه چه چیزی دستگیرمان میشود؟ در وهله اول دقت کنید که تاسیتوس گزارش میدهد که مسیحیان نام خود را از شخصی تاریخی به نام Christus (از لاتین) یا مسیح گرفتهاند. گفته میشود که او “به مجازات شدیدی محکوم شد”، که آشکارا به روش اعدام رومی معروف به مصلوب کردن اشاره دارد. گفته میشود که این امر در زمان سلطنت تیبریوس و با حکم پونتیوس پیلاتوس رخ داده است. این امر بسیاری از آنچه اناجیل در مورد مرگ عیسی به ما میگویند را تأیید میکند.
اما در مورد این جمله نسبتاً مرموز تاسیتوس که میگوید مرگ مسیح مختصراً به عنوان “یک خرافه شیطانی” که متعاقباً نه تنها در یهودیه، بلکه در روم نیز رشد کرد، نفی شد، چه کنیم؟ یک تاریخشناس اینطور فکر میکند که تاسیتوس در اینجا «شهادتی غیرمستقیم بر اعتقاد کلیسای اولیه در باب مسیحی که مصلوب شده و از قبر برخاسته است»، دارد. در غیر این صورت وقوع عجیب دینی که به سرعت در حال رشد است، مبتنی بر پرستش مردی است که به عنوان جنایتکار مصلوب شده بود. آیا جور دیگری میتوان این مساله را شرح داد؟
یکی دیگر از منابع مهم شواهد در مورد عیسی و مسیحیت اولیه را میتوان در نامههای پلینی جوان به امپراتور تراژان یافت. پلینی فرماندار رومی بیتینی در آسیای صغیر بود. او در یکی از نامههای خود به قدمت حدود سال ۱۱۲ پس از میلاد، از تراژان در مورد راههای مناسب برای انجام دادرسی قضایی علیه کسانی که متهم به مسیحیت هستند، مشاوره میخواهد. پلینی میگوید که باید در این مورد با امپراتور مشورت میکرده، زیرا افراد زیادی از هر سن، قشر و جنس، متهم به مسیحیت بودند.
پلینی در قسمتی از نامه خود، برخی اطلاعات به دست آمده در مورد این مسیحیان را بازگو میکند:
آنها طبق عادت در یک روز خاص قبل از روشن شدن هوا با یکدیگر ملاقات میکنند، و ابیات سرودهایی روحانی را خوانده، مسیح را طوری تکریم میکنند که گویی او یک خداست و خود را به عهدی جدی مقید میکنند، به هیچ کار بدی نمیپردازند، هرگز مرتکب کلاهبرداری، دزدی یا زنا نمیشوند، هرگز کلام خود را جعل نمیکنند، و حقیقت را انکار نمیکنند، حتی اگر از آنها خواسته شود. پس از این تشریفات رسم آنها بر این است که از هم جدا شوند و دوباره جمع شوند تا غذا بخورند، آن هم غذایی معمولی و حلال.
این متن بینشهای جالبی در مورد اعتقادات و اعمال مسیحیان اولیه در اختیار ما قرار میدهد. اول، میبینیم که مسیحیان مرتباً در یک روز مشخص برای پرستش گرد هم میآمدند. دوم، پرستش آنها معطوف به مسیح بود و نشان میداد که آنها اعتقاد راسخ به الوهیت عیسی داشتند. بعلاوه، یکی از محققین بیانیه پلینی مبنی بر اینکه سرودهایی برای مسیح خوانده میشد، «گویی او یک خداست»، به عنوان اشارهای به این واقعیت نسبتاً متمایز تفسیر میکند که «بر خلاف سایر خدایان مورد پرستش، مسیح شخصی بود که روی زمین زندگی میکرد». اگر این تفسیر درست باشد، پلینی فهمید که مسیحیان یک شخص تاریخی واقعی را به عنوان خدا میپرستند! البته، این کاملاً با آموزه عهد جدید مطابقت دارد که عیسی هم خدا و هم انسان بود. نامه پلینی نه تنها به ما کمک میکند تا بفهمیم مسیحیان اولیه در مورد شخص عیسی چه اعتقادی داشتند، بلکه نشان میدهد که آنها چقدر برای تعالیم او احترام قائل بودند. به عنوان مثال، پلینی خاطرنشان میکند که مسیحیان “خود را به عهدی جدی” مقید میکنند که معیارهای اخلاقی مختلفی را که منشأ آنها در آموزههای اخلاقی عیسی است، نقض نکنند. بعلاوه، اشاره پلینی به سنت مسیحی در تقسیم غذای مشترک، احتمالاً به برگزاری مراسم عشای ربانی و “جشن عشق” (یا ضیافتهای محبتآمیز که در رساله یهودا آیه ۱۲ از آن یاد شده است) اشاره دارد. این تفسیر به توضیح این ادعای مسیحی کمک میکند که غذاها معمولی و حلال بودند. آنها در تلاش بودند تا با اتهام «آدمخواری آیینی» که گاهی از سوی غیر مسیحیان مطرح میشد مقابله کنند. مسیحیان آن روزگار با فروتنی چنین حملات تهمتآمیزی علیه آموزههای عیسی را رد کردند. امروز هم گاهی باید همین کار را کنیم.
شاید قابل توجهترین اشاره به عیسی خارج از کتابمقدس را بتوان در نوشتههای ژوزفیوس، مورخ یهودی قرن اول یافت. او در دو مورد در آثار باستانی یهودی خود از عیسی یاد میکند. دومین اشاره، البته با میزان افشاگری کمتر، به توصیف محکومیت «یعقوب» را توسط شورای سنهدرین یهود میپردازد. ژوزفیوس میگوید که این یعقوب «برادر عیسای به اصطلاح مسیح» بوده است. بروس اشاره میکند که چگونه این با توصیف پولس از یعقوب در غلاطیان ۱: ۱۹ به عنوان “برادر خداوند” مطابقت دارد. ادوین یامائوچی اذعان میکند که در میان تاریخشناسان، در خصوص اینکه نگارنده متن ژوزفیوس است یا نه، شک و تردید اندکی وجود دارد.
همانطور که این اشاره مختصر جالب است، یک مورد دیگر نیز وجود دارد که واقعا شگفتانگیز است. بخش مربوطه که «شهادت فلاویوس ژوزفیوس» نامیده میشود، میگوید:
در این زمان،انسان حکیمی، به نام عیسی، زندگی میکرد، اگر واقعاً بشود او را انسان نامید. زیرا او … کارهای بزرگ شگفتانگیزی انجام داد … او مسیح بود. هنگامی که پیلاطس او را محکوم به مصلوب شدن کرد، کسانی که . . . به او عشق میورزیدند، از محبت خود نسبت به او دست برنداشتند. در روز سوم ظاهر شد … زنده شده … و جامعه مسیحیان … ناپدید نشدند.
آیا واقعاً ژوزفوس این متن را نوشته است؟ اکثر محققان معتقدند که هسته این متن از ژوزفوس سرچشمه گرفته است، اما بعداً توسط یک ویراستار مسیحی، احتمالاً بین قرن سوم و چهارم پس از میلاد، تغییر یافته است. اما چرا فکر میکنند تغییر کرده است؟ ژوزفیوس مسیحی نبود و به سختی میتوان باور کرد که کسی جز یک مسیحی برخی از این اظهارات را بیان کرده باشد.
به عنوان مثال، این ادعا که عیسی انسانی حکیم بود، صحیح به نظر میرسد، اما عبارت واجد شرایط، ” اگر واقعاً بشود او را انسان نامید ” مشکوک است. این نشان میدهد که عیسی بیش از انسان بوده است، و بعید است که ژوزفیوس چنین چیزی گفته باشد! همینطور سخت است باور کنیم که او صریحاً ادعا کند که عیسی همان مسیح است، به ویژه هنگامی که او بعداً از عیسی به عنوان “به اصطلاح” مسیح یاد میکند. و در آخر، این ادعا که عیسی در روز سوم به شاگردانش ظاهر گشته و زنده شده است، درواقع قیام عیسی را تأیید میکند، کاملاً بعید است که ادعایی از جانب یک غیر مسیحی باشد!
اما حتی اگر بخشهای مشکوک این قطعه را نادیده بگیریم، باز هم اطلاعات تأییدکننده خوبی در مورد عیسی کتابمقدس باقی میماند. اطلاعاتی مثل این که او شخص حکیمی بود که کارهای شگفتانگیزی انجام داده است. و اگرچه او به دست پیلاطس مصلوب شد، پیروانش پیروی از او را رها نکردند و به مسیحیان معروف شدند. هنگامی که این اظهارات را با اشاره بعدی ژوزفیوس به عیسی به عنوان “به اصطلاح مسیح” ترکیب میکنیم، تصویر نسبتاً مفصلی ظاهر میشود که کاملاً با سوابق کتابمقدس هماهنگ است. به نظر میرسد شواهد تایید میکند که “عیسی کتابمقدس” و “عیسی تاریخی” یکی هستند و با هم مطابقت دارند.
در تلمود بابلی که مجموعهای از نوشتههای خاخامهای یهودی است و بین سالهای ۷۰ تا ۵۰۰ پس از میلاد گردآوری شدهاند، تنها چند اشاره واضح به عیسی وجود دارد. با توجه به این بازه زمانی، به طور طبیعی فرض بر این است که ارجاعات نزدیک به واقعه و عیسی، به احتمال زیاد از نظر تاریخی قابل اعتماد از موارد موخرتر هستند. در مورد تلمود، اولین دوره تألیف بین سالهای ۷۰-۲۰۰ پس از میلاد اتفاق افتاد.مهمترین اشاره به عیسی در این دوره به شرح زیر است:
در آستانه عید فصح، یشو به دار آویخته شد. به مدت چهل روز قبل از اعدام، یک جارچی … فریاد میزد: “او جادوگری کرده است و قوم اسرائیل را به ارتداد کشانده و باید سنگسار شود. “
بیایید این متن را بررسی کنیم. شاید متوجه شده باشید که به شخصی به نام «یشو» اشاره دارد. چرا فکر میکنیم این شخص عیسی است؟ در واقع، “یشو” (یا “یشوعا”) نحوه تلفظ نام عیسی در عبری است. اما منظور این متن از اشاره به اینکه عیسی «به دار آویخته شد» چیست؟ آیا عهد جدید نمیگوید که او مصلوب شد؟ در واقع همین را میگوید. اما اصطلاح “به دار آویخته شدن” میتواند به عنوان مترادف برای “به صلیب کشیده شدن” به کار برود. به عنوان مثال، غلاطیان ۳: ۱۳ اعلام میکند که مسیح “به دار آویخته شد”، و لوقا ۲۳: ۳۹ این اصطلاح را برای دزدانی که با عیسی مصلوب شدند، به کار می برد. بنابراین تلمود اعلام میکند که عیسی در آستانه عید فصح مصلوب شد. اما فریاد جارچی که قرار است عیسی را سنگسار کنند چه؟ این ممکن است به سادگی نشاندهنده کاری باشد که رهبران یهود قصد انجام آن را داشتند. اگر چنین بود، دخالت رومیان برنامههای آنها را تغییر داده است!
مطلبی بعدی که این متن به ما میگوید دلیل مصلوب شدن عیسی است. متن ادعا میکند که او سحر و جادو کرده و اسرائیل را به ارتداد کشانده است! از آنجایی که این اتهام از منبعی نسبتاً خصمانه سرچشمه میگیرد، نباید زیاد تعجب کنیم اگر عیسی تا حدودی متفاوت از عهد جدید توصیف شود. اما اگر فرض بگیریم صحت دارد، چنین اتهاماتی ممکن است در مورد عیسی چه معنایی داشته باشد؟
جالب توجه است که هر دو اتهام با اناجیل همنظر مشابهتهای نزدیکی دارند. به عنوان مثال، اتهام سحر و جادو شبیه به اتهام فریسیان در باب اینکه عیسی ارواح را «توسط بعلزبول، رئیس دیوها» بیرون میکند، است. اما توجه کنید: چنین اتهامی در واقع به تأیید ادعای عهد جدید مبنی بر اینکه عیسی کارهای معجزهآسایی انجام داده است، میپردازد. ظاهراً معجزات عیسی آنقدر تأیید شده بود که نمیتوان آن را انکار کرد. تنها جایگزین این بود که آنها را به سحر و جادو نسبت داد! به همین ترتیب، اتهام ترغیب اسرائیل به ارتداد با روایت لوقا از رهبران یهود که عیسی را به گمراه کردن ملت با تعالیمش متهم کردند، مشابهت دارد. درواقع چنین اتهامی بر گزارش عهد جدید مبنی بر خدمت تعلیمی قدرتمند عیسی صحه میگذارد. بنابراین، اگر این قطعه از تلمود با دقت خوانده شود، بسیاری از دانش ما در مورد عیسی عهد جدید را تأیید میکند.
لوسیان لوکیانوس طنزپرداز یونانی قرن دوم بود. او در یکی از آثار خود درباره مسیحیان اولیه چنین نوشت:
مسیحیان … تا به امروز مردی را میپرستند – شخصیت برجستهای که آیینهای بدیع آنها را معرفی کرد و به همین دلیل مصلوب شد … قانونگذار اصلی جوری بر آنها تأثیر گذاشته است که همه آنها برادرند، از لحظهای که ایمان میآورند خدایان یونان را انکار میکنند و آن شخص حکیم مصلوب را میپرستند و بر اساس قوانین او زندگی میکنند.
اگرچه لوسیان در اینجا با مسیحیان اولیه شوخی میکند، اما نظرات مهمی در مورد بنیانگذار آنها ارائه میکند. به عنوان مثال، او میگوید که مسیحیان مردی را میپرستیدند، “که آیینهای بدیع آنها را معرفی کرد.” و اگرچه این مرد به وضوح برای پیروان بسیار تحسینبرانگیز بود، اما چنان خشم بسیاری از معاصران خود را با تعالیمش برانگیخت که “به همین دلیل مصلوب شد.”
اگرچه لوسیان نام او را ذکر نمیکند، اما به وضوح به عیسی اشاره دارد. اما عیسی برای برانگیختن چنین خشمی باید چه تعلیمی داده باشد؟ به گفته لوسیان، او تعلیم داد که همه انسانها از لحظه ایمان آوردن به او با هم برادرند. این تعلیم بیضرری به نظر میرسد. اما این ایمان و تبدیل شامل چه چیزی بود؟ شامل انکار خدایان یونان، پرستش عیسی و زندگی بر اساس تعالیم او بود. تصور اینکه کسی به خاطر چنین تعلیمی کشته شود، چندان دشوار نیست. اگرچه لوسیان به صراحت نمیگوید اما انکار خدایان دیگر توسط مسیحیان همراه با پرستش عیسی مبنی بر این باور است که عیسی بیش از یک انسان بوده است. از آنجایی که آنها خدایان دیگر را انکار میکردند تا او را پرستش کنند، ظاهراً عیسی را خدایی بزرگتر از هر خدای دیگری که جامعه و فرهنگ یونان عرضه میکرد میدانستند!
بیایید آنچه را که در مورد عیسی از این بررسی منابع باستانی غیر مسیحی آموختهایم، خلاصه کنیم. اول، ژوزفیوس و لوسیان هر دو نشان میدهند که عیسی حکیم تلقی میشد. دوم، پلینی، تلمود، و لوسیان دلالت دارند که او معلمی قدرتمند و محترم بود. سوم، هم ژوزفیوس و هم تلمود نشان میدهند که او کارهای معجزهآسایی انجام داده است. چهارم، تاسیتوس، ژوزفیوس، تلمود و لوسیان همگی به مصلوب شدن او اشاره میکنند. تاسیتوس و ژوزفیوس میگویند که این امر در زمان پونتیوس پیلاطس رخ داده است و تلمود اعلام میکند که در آستانه عید فصح اتفاق افتاده است. پنجم، ارجاعات احتمالی به اعتقاد مسیحیان به رستاخیز عیسی در تاسیتوس و ژوزفیوس وجود دارد. ششم، ژوزفیوس ثبت میکند که پیروان عیسی معتقد بودند که او مسیح یا ماشیح است. و سرانجام، پلینی و لوسیان هر دو نشان میدهند که مسیحیان عیسی را به عنوان خدا میپرستیدند!
امیدوارم ببینید که چگونه این مجموعه کوچک از منابع غیرمسیحی باستانی به تأیید دانش ما در مورد عیسی از اناجیل کمک میکند. البته، منابع اطلاعاتی مسیحی باستانی زیادی نیز در مورد عیسی وجود دارد. اما از آنجایی که اعتبار تاریخی اناجیل همنظر به خوبی تثبیت شده است، از شما دعوت میکنم تا با اعتماد به معتبر بودن آنها بعنوان منابع مربوط به «زندگی عیسی» آنها را مطالعه کنید.
منبع :
https://www.bethinking.org/jesus/ancient-evidence-for-jesus-from-non-christian-sources