مغز شما فوقالعاده است.
مغز شما با وزنی حدود 1.4 کیلوگرم، تقریباً شامل ۹۰ میلیارد سلول عصبی به نام نورون میشود که با تریلیونها اتصال سلولی به نام سیناپسها با یکدیگر ارتباط دارند. وقتی این سیناپسها به هم متصل میشوند، جادهها، بزرگراهها و اَبَرراههایی در مغز شما تشکیل میشود که سیگنالها از طریق آنها حرکت میکنند.
دانشمندان علوم متمرکز بر مغز قبلاً فکر میکردند که مغز، مانند یک ماشینِ ثابت است و قابلتغییر نیست. اما اکنون میدانیم که مغز توانایی تغییر مداوم در طول زندگی یک فرد را دارد. به این ویژگی “انعطافپذیری عصبی” گفته میشود. در واقع، هر بار که شما فکر میکنید، مغز شما تغییر میکند.
در نظر بگیرید چگونه یادگیری نواختن گیتار بر مغز شما تأثیر میگذارد. وقتی شما آکورد G را مینوازید، مغز شما درباره اینکه انگشتانتان چه کاری باید انجام دهند به آنها مخابره میکند. وقتی آن سیگنال از نورونی به نورون دیگر حرکت میکند، آن سلولهای عصبی فعال شده یکسری اتصالات تشکیل میدهند. دانشمندان عصبشناس میگویند، “نورونهایی که با هم فعال میشوند، به هم متصل میشوند.” در نتیجه، این نورونهای تازه متصل شده، مسیرهایی را شکل میدهند.
علاوه بر این، شما میتوانید یک مسیر عصبی را مانند یک مسیر در جنگل تصور کنید. هر بار که کسی از آن مسیر عبور میکند، این مسیر بومیتر میشود. به طور مشابه، هر بار که سیگنالی از یک مسیر نورونی عبور میکند، این مسیر بهتر تثبیت میشود.
بهخاطر این پدیده بیولوژیکی است که شما این توانایی دارید که پس از سالها تمرین، گیتار را بردارید و با کمترین تلاش آن را بنوازید.
حالا تصور کنید که سالها مواجهه طولانی تماشای پورنوگرافی چه تأثیری بر مغز شما دارد.
وقتی پورنوگرافی تماشا میکنید، اتصالات زنجیرواری را برای پاسخگویی جنسی به تصاویر صفحهنمایش، در مغزتان ایجاد میکنید. همانطور که نواختن گیتار مغز شما را تغییر میدهد، تماشای پورنوگرافی هم مغز شما را تغییر میدهد. چه معشوقتان باشد چه لپتاپتان، شما مسیرهای عصبی جدیدی در مغزتان ایجاد میکنید.
عصبشناس ویلیام استروترز، در کتاب خود با نام “سیمکشیشده برای صمیمیت” میگوید، “با تکرار رفتارهای جنسی، بدون شریک جنسی، مرد به تصویر متصل و وابسته میشود؛ نه به شخص.”
به همین دلیل است که بسیاری از افراد پورنوگرافی مجازی را به رابطه جنسی واقعی ترجیح میدهند. در کتاب “مغزی که خودش را تغییر میدهد”، روانپزشک و پژوهشگر نورمن دویج، از دو سیستم لذت در مغز صحبت میکند: سیستم لذت هیجانانگیز و سیستم لذت رضایتبخش. اولی با انتظار سروکار دارد، درحالیکه دومی با رضایت.
در طول انتظار، دوپامین آزاد میشود. دوپامین یک ماده نوروشیمیایی مرتبط با احساسات سرخوشی، خوشبختی، انگیزه و تمرکز است. به آن “هورمون احساس خوب” نیز گفته میشود.
پورنوگرافی اینترنتی با تصاویر بیپایان از زنان برهنه، انفجارهای دوپامین را با هر تصویر جدید در مغز ایجاد میکند. مغز به طور مداوم به سطحهای بالاتری از هیجان میرسد.
با گذشت زمان، کاربران پورنوگرافی نیاز به دوپامین بیشتری دارند تا همان احساس “خوشی” را تجربه کنند. من معتقدم که به همین دلیل است که بسیاری از افرادی که به طور منظم پورنوگرافی تماشا میکنند، تجربه خود را به اعتیاد به مواد مخدر تشبیه میکنند (برخی معتقدند این مسئله باید بهعنوان اعتیاد طبقهبندی شود).
به همین دلیل، مصرفکنندگان دائمی پورنوگرافی، برای تحریکشدن به نوآوری و تنوع در تصاویر نیاز دارند. مغزی که تحتتأثیر پورنوگرافی است، عمدتاً به نوآوری اعتیاد دارد، نه به رابطه جنسی. این مغز به دنبال زنان برهنه جدید، سناریوهای غیرواقعی جدید و موقعیتهای جنسی جدید است. به همین دلیل است که برخی از این افراد برای جستجو از میان صدها تصویر ساعتها زمان صرف میکنند.
پورنوگرافی تماماً انتظار است و هیچ رضایتی ندارد. این تجربه سطوح اغراقآمیز هیجان را فراهم میکند که هیچ زن واقعی نمیتواند آن را فراهم کند. در نهایت، یک زن واقعی، مهم نیست چقدر جذاب باشد، هنوز هم فقط یک زن است!
دوپامین تنها ماده نوروشیمیایی نیست که بر کاربران پورنوگرافی تأثیر میگذارد. در واقع، پورنوگرافی تمامی مواد نوروشیمیایی مشابهی را که در طول رابطه جنسی واقعی آزاد میشود، فعال میکند.
برای مثال، اکسیتوسین که بهعنوان “هورمون عشق” نیز شناخته میشود، باعث ایجاد احساسات شدیدی از دلبستگی، آرامش و امنیت میشود. در زنان، اکسیتوسین در طول زایمان و شیردهی آزاد میشود و به تقویت پیوند بین مادر و کودک کمک میکند. این ماده همچنین در طول رابطه جنسی آزاد میشود و به زنان کمک میکند تا به شریک زندگی خود دلبسته شوند. در مردان، هورمونی به نام وازوپرسین وجود دارد که عملکردی مشابه دارد و با وفاداری در مردان مرتبط است.
انسانها موجودات شگفتانگیزی هستند که برای روابط تکهمسری طراحی شدهاند. ما برای پیوند زوجی سیمکشی شدهایم. اما مجدداً به تأثیرات بر کاربران پورنوگرافی فکر کنید. بهخاطر این مواد نوروشیمیایی مهم، این افراد به طور غیرطبیعی به پورنوگرافی وابسته میشوند – به پیکسلهای روی صفحهنمایش.
باتوجهبه چگونگی کارکرد مغز، بهراحتی میتوان دید که چگونه پورنوگرافی به اسارت جنسی منجر میشود، نه آزادی جنسی. همه اینها، خبر بد برای کسانی است که سعی میکنند تماشای پورنوگرافی را متوقف کنند.
اما امیدتان را از دست ندهید. خبر خوبی در راه است.
خبر خوب این است که انعطافپذیری عصبی در دو جهت عمل میکند. اگر مسیرهای پورن و سطوح بالای هورمونها تقویت نشوند، در نهایت ناپدید میشوند. مغزی که بهخاطر پورنوگرافی تغییر کرده است، میتواند دوباره تغییر کند.
در نهایت، کسانی که به پورنوگرافی اعتیاد دارند، به چیزی بیشتر از تغییر مغز نیاز دارند. آنها نیاز به تغییر قلب دارند. عیسی گفت: “آمین آمین به شما میگویم، هر کس که گناه میکند، غلام گناه است. غلام جایگاهی همیشگی در خانه ندارد، اما پسر را جایگاهی همیشگی است. پس اگر پسر شما را آزاد کند، بهراستی آزاد خواهید بود” (یوحنا 8: ۳۴-۳۶).
آزادی از گناه با سپردن زندگی به خدا آغاز میشود. هنگامی که ما ایمانمان را به مسیح میسپاریم، خدا به ما قلبی جدید میدهد و روح خود را در ما ساکن میکند تا بتوانیم در تازگیِ حیات قدم بگذاریم (حزقیال 2۶:3۶). او ما را از بند گناه آزاد میکند و قدرتی به ما میدهد تا بر قدرت گناه (مثل قدرت پورنوگرافی) غلبه کنیم.
نویسنده: تیم بارنت
منتشر شده در: ۱۵ اکتبر ۲۰۱۹
منبع: