یک باور در میان مفسرین رسانه وجود دارد که طراحی هوشمند به دلیل ابطال ناپذیر بودن و آزمایش ناپذیر بودن، غیرعلمی است. به این معنی که هیچ شواهد تجربی نمیتواند با آن مخالفت کند. اگرچه این اتهام اغلب مطرح میشود، اما کاملاً اشتباه است. البته ما در این مورددست کم این اتفاق نظر را داریم که هیچ راهی برای ابطال این ادعا، مبنی بر وجود یک طراح کیهانی وجود ندارد. اما استدلال های در باب طراحی که اخیراً مطرح شده، نه بر چنین ادعاهای مبهمی، بلکه بر شواهد قابل تشخیص برای وجود نظم در دنیای طبیعی تمرکز دارند. بنابراین، استدلال ها در مورد طراحی، در حال حاضر ابطال پذیر هستند.
استدلالی را که مایکل بیهی در کتاب “جعبه سیاه داروین” بیان میکند، در نظر بگیرید. او در آنجا بیان میکند که طراحی در “ماشینهای مولکولی” بسیاری، از جمله تاژک باکتریایی، قابل ردیابی است. بیهی ادعا میکند که این موتور کوچک، برای عملکرد به همه قطعاتش نیاز دارد؛ این بسیار پیچیده است. با تجربه ما، اینگونه سیستمها نشانهای از سیستمهای طراحی شده هستند، زیرا آنها نیازمند آیندهنگری و پیشبینی هستند که در اختصاص انحصاری عوامل هوشمند است. در مقابل، مکانیسم انتخاب طبیعی و تغییرات تصادفی داروین، در هر انتقال در طول مسیر، به یک سیستم کارآمد نیاز دارد. انتخاب طبیعی میتواند برای حال حاضر کارکرد داشته باشد، اما نه برای آینده. توجه داشته باشید که استدلال بیهی توسل به جهل نیست، بلکه بر اساس آنچه ما در مورد سیستمهای طراحیشده، قدرت علّی عوامل هوشمند و دانش روزافزونمان از جهان سلولی و مکانیسمهای متعدد آن میدانیم، استوار است.
چگونه میتوان استدلال بیهی را آزمایش و آن را نقض کرد؟ یک مسیر داروینی واقع بینانه، پیوسته و کاربردی از اجداد ساده تا حرکت امروزی را در نظر بگیرید. داروینیستها مانند کنت میلر، نسبت به کشفیات آینده امیدوار هستند و به “سیستم ترشحی نوع سه” به عنوان ماشینی اشاره میکنند که احتمالاً در مسیر تکاملی تاژک انتخاب شده است. این استدلال مملو از مشکلات است، اما نشان میدهد که حداقل میلر به خوبی میداند که استدلال بیهی قابل آزمایش است. به همین ترتیب، فضای اینترنت پر از تکذیبهای مفروض از استدلالهای طراحی معاصر است، که بسیاری از آنها توسط دانشمندان نوشته شدهاند و از اطلاعات دنیای طبیعی برای ارائه استدلالهای خود استفاده میکنند. یک استدلال نمیتواند همزمان قابل ابطال و ابطال ناپذیر باشد.
برای حرکت از زیستشناسی به نجوم و کیهانشناسی، گیومرمو گونزالز و جی ریچاردز در کتاب “سیاره ممتاز”، توضیح میدهند که چگونه میتوان استدلال طراحی خود را ابطال کرد. آنها ادعا میکنند که بین شرایط مورد نیاز برای زندگی و شرایط مورد نیاز برای انواع مختلف اکتشافات علمی، ارتباطی وجود دارد و اذعان میکنند که اگر این ارتباط درست باشد به طراحی هوشمند اشاره میکند. آنها مینویسند:
یافته اخیر در فلسفه علم نشان داده است که تا چه میزان نظریههای علمی سطح بالا در برابر ابطال ساده دوام می آورند. در واقع اگر به طور مداوم این اصل رعایت میشد، هر نظریه علمی به سرعت رد میشد. در نتیجه، معیار “ابطال پذیری” کارل پوپر، که به نظر میرسد اکثر مفسران آن را پیشفرض میگیرند، به عنوان یک آزمون معیار در علم، دههها پیش توسط بیشتر فیلسوفان علم رد شد. با این حال، در طرحهای علمی، قابلیت اظهار نظر در مورد اینکه چه نوع شواهد و دلایلی ممکن است مخالف با طرح پیشنهادی باشد، بدون شک یک مزیت است.
قاطعانه ترین راه برای ابطال استدلال ما به عنوان یک کل، یافتن یک محیط دور و بسیار متفاوت است، که در عین اینکه کاملا بر ضد حیات است، به همان اندازۀ محیط اطراف ما، بستری فوقالعاده برای انجام اکتشافات علمی متنوع ارائه میدهد. برعکس این شرایط نیز همان اثر را خواهد داشت؛ یافتن یک مکان بسیار زیست پذیرو زیستگردار، که یک محل نامناسب برای مشاهده باشد.
اکتشافاتی که با هر بخش از استدلال ما در تناقض است، کمتر تخریبگرند، اما همچنان مرتبط هستند. اکثر این اکتشافات نشان میدهد که شرایط برای شکل گیری امکان حیاتی پیچیده، از آنچه ما ادعا میکنیم بسیار گستردهتر و متنوعتر است. به عنوان مثال، کشف حیات هوشمند در داخل یک فضای بزرگ گازی با اتمسفر مات، در نزدیکی ستارهای که در مرکز کهکشان، اشعه ایکس ساطع میکند، یا در سیارهای بدون شب تاریک، آسیب جدی به آن وارد میکند. یا مثالی کمتر افراطی را در نظر بگیریم. شرایطی که خورشید گرفتگی کامل ایجاد میکند نیز به زیستپذیری یک محیط سیارهای کمک میکند. بنابراین، اگر موجودات فرازمینی هوشمند وجود داشته باشند، احتمالا از خورشید گرفتگی کامل لذت زیادی میبرند. با این حال، اگر در سیارهای بدون قمر طبیعی بزرگ، حیات پیچیده، هوشمند و بومی پیدا کنیم، استدلال ما زیر سوال خواهد رفت.
پیشفرض استدلال ما این است که تمام حیاتِ پیچیده، حداقل در این جهان، تقریبا به طور قطع بر اساس کربن است. با پیدا کردن یک حیات غیرکربنی، یکی از پیشفرضهای ما از بین میرود. واضح است که تعدادی از اکتشافات به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با استدلال ما در تناقض هستند. به طور مشابه، اکتشافاتی در آینده وجود خواهد داشت که در تأیید آن خواهد بود. تقریبا هر کشفی در اخترزیست شناسی احتمالا به طرق متفاوتی بر استدلال ما تأثیر میگذارد. اگر شرایط سختگیرانهتری را پیدا کنیم که برای زیست اهمیت دارد و این، استدلال ما را تقویت میکند.
بنابراین استدلالهای اخیر در باب طراحی هوشمند، هم در زیستشناسی و هم در علوم فیزیکی، نه تنها قابل آزمایش، بلکه ابطالپذیر نیز هستند. ما در اینجا فقط دو مثال را بررسی کردیم. استدلالهای طراحی دیگری در مطالعات منشا حیات و دیرینهشناسی وجود دارد که ابطالپذیرند. بنابراین، منتقدین صادق باید از این ادعا که طراحی هوشمند ابطالناپذیر است دست بردارند.
منبع