به احتمال زیاد، اکثر خوانندگان این وبلاگ پیام بازرگانی State Farm را که با عنوان همین مقاله شروع میشود شنیده و تا انتها دیده باشند. پیام این تبلیغ بیش از اینکه به این نکته اشاره کند که یک همسایه خوب برای یاری رساندن در دسترس است، این پیام را مخابره میکند که بیمه State Farm همیشه آماده کمک است. دور از ذهن نیست که مبدع تبلیغ فکر میکند در پیشرفتهترین مرحله بازاریابی است. آنها نمیدانستند دو هزار سال پیش عیسی همین نکته را بیان کرده است؛ به جرأت میتوان گفت که عیسی چیزی شبیه به همین پیام بازرگانی را گفته است.
به گفته نویسنده سومین انجیل (لوقا 25:10-37)، روزی یکی از فقیهان برخاست تا با این پرسش، عیسی را بیازماید: «ای استاد، چه کنم تا وارث حیات جاویدان شوم؟» عیسی در جواب گفت: «در تورات چه نوشته است؟ از آن چه میفهمی؟» پاسخ داد: «”خداوندْ خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی قوّت و با تمامی فکر خود محبت نما“؛ و ”همسایهات را همچون خویشتن محبت کن.“» عیسی گفت: «پاسخ درست دادی. این را به جای آور که حیات خواهی داشت.» امّا او برای تبرئۀ خود از عیسی پرسید: «ولی همسایۀ من کیست؟» عیسی در پاسخ چنین گفت: «مردی از اورشلیم به اَریحا میرفت. در راه به دست راهزنان افتاد. آنها او را لخت کرده، کتک زدند، و نیمهجان رهایش کردند و رفتند. از قضا کاهنی از همان راه میگذشت. امّا چون چشمش به آن مرد افتاد، راه خود را کج کرد و از سمت دیگر جاده رفت. لاویای نیز از آنجا میگذشت. او نیز چون به آنجا رسید و آن مرد را دید، راه خود را کج کرد و از سمت دیگر جاده رفت. امّا مسافری سامِری چون بدانجا رسید و آن مرد را دید، دلش بر حال او سوخت. پس نزد او رفت و بر زخمهایش شراب ریخت و روغن مالید و آنها را بست. سپس او را بر الاغ خود گذاشت و به کاروانسرایی برد و از او پرستاری کرد. روز بعد، دو دینار به صاحب کاروانسرا داد و گفت: ”از این مرد پرستاری کن و اگر بیش از این خرج کردی، چون برگردم به تو خواهم داد.“ حال به نظر تو کدامیک از این سه تن، همسایۀ مردی بود که به دست راهزنان افتاد؟» پاسخ داد: «آن که به او ترحم کرد.» عیسی به او گفت: «برو و تو نیز چنین کن».
نکته واضح است: کسانی که از طریق عیسی مسیح حیات ابدی دارند، دیگران را دوست دارند. آنها همسایگان خوبی هستند که از آن طرف جاده و از کنار کسانی که آسیب دیدهاند عبور نمی کنند. همسایگان خوب، دیگران را به عنوان نتیجهای از عشق خود به خدا و تمایل به تجلیل از او دوست دارند (لوقا 7: 11-19؛ 18: 43). لوقا قصد دارد که خوانندگانش به سخنان عیسی توجه کنند و «بروند و همین کار را انجام دهند».
درس مورد نظر عیسی مطمئناً بزرگتر از نیاز به کمک به همه افرادی است که در جاده بین اورشلیم و اریحا توسط اراذل و اوباش مورد حمله قرار گرفته و به حال خود رها شدهاند. هدف این است که به همه افرادی که به کمک نیاز دارند، کمک کنیم.
بیایید این موضوع را یک قدم جلوتر ببریم. اگر بخشی از زندگی در ملکوت، برای کمک به افرادی است که مورد حمله قرار میگیرند و به حال خود رها میشوند تا بمیرند، آیا از این الگو میتوان این نتیجه را گرفت، که اگر در آن زمان، وضعیت متفاوتی در اسرائیل وجود داشت و مردم از طریق صندوقهای رأی میتوانستند نظراتشان را اعلام کنند (شرایطی که امروزه در ایالات متحده وجود دارد)، آیا به این ترتیب باید به امنیت بهتر بین اورشلیم و اریحا نیز رأی میدادیم، به خصوص اگر این موضوع یک مشکل تکراری باشد؟ به عبارت دیگر، آیا سبک زندگی محبتآمیز پادشاهی نباید به دنبال پیشگیری از چنین حملاتی باشد، به جای اینکه منتظر بماند تا مردم مورد ضرب و شتم قرار گیرند؟ و اگر شرایط اینچنین باشد، آیا چنین رأیدهندگانی همچنان شبیه به مسیح و کارگران ملکوت هستند، یا اینکه درگیر «سیاستهای کثیف و حزبی»اند؟
حال به همین دلیل است که این مَثَل را یادآوری کردم. گروه قابل توجهی از مردم در جامعه ما هستند که مورد حمله قرار میگیرند، کشته میشوند و صدمه میبینند. این گروه شامل نوزادانی است که به شکل خدا آفریده شدهاند، و در رحم مادر حیات آنها گرفته میشود و والدین آنها تصمیم به پایان بارداری خود میگیرند. نیازی به توضیح نیست که نوزادان چگونه آسیب میبینند، اما والدین آنها چطور؟ رندی آلکورن اینطور پاسخ میدهد:
دهها مطالعه، سقط جنین را با افزایش اختلال جنسی، ناتوانی جنسی (اختلال در نعوظ)، بیزاری از رابطه جنسی، از دست دادن صمیمیت، احساس گناه غیرمنتظره و روابط خارج از ازدواج، سندرم استرس آسیب زا، تجزیه شخصیت، نشان دادن علائم سوگ، سوء استفاده و غفلت از کودک، و افزایش مصرف الکل و مواد مخدر مرتبط میدانند. مطالعه موسسه الیوت نشان میدهد زنانی که سقط جنین میکنند پنج برابر بیشتر در معرض سوء مصرف مواد مخدر هستند. این مطالعه توسط مدیر موسسه، دکتر دیوید ریردون، و دکتر فیلیپ نی، روانپزشکی که متخصص در مشاوره پس از سقط جنین است، تالیف شده است: به گفته نویسندگان، اگرچه ارتباط بین سقط جنین و سوءمصرف مواد هرگز به طور گسترده مورد توجه قرار نگرفته است، این حداقل شانزدهمین مطالعه منتشر شده است که ارتباط بین سابقه سقط جنین و سوءمصرف مواد مخدر یا الکل را نشان میدهد. به گفته ریردون، افزایش مرگهای تصادفی یا مرتبط با قتل در میان زنان پس از سقط جنین به احتمال زیاد به دلیل رفتارهای مخاطرهآمیزی است که بیانگر تمایلات خود تخریبی یا خودکشی است.
هم دردهایی که به این نوزادان و والدینشان وارد میشود، و هم این موضوع که افرادی که به شکل خدا خلق شدهاند در حال تبدیل به کالا (چیزی بیارزش) هستند، باید مسیحیان را، بهویژه کشیشانی که مسیحیان را رهبری میکنند، به این نکته برساند که برای محبت به همسایگان خود (بدون توجه به اینکه در کدام مرحله از زندگیشان هستند) هر کاری که میتوانند برای مخالفت با سقط جنین انجام دهند.
ما که در نبراسکا زندگی میکنیم، فرصت داریم که در چند ماه آینده این کار را حداقل به سه روش زیر انجام دهیم.
اولین مورد این است که کمپینی وجود دارد تا در انتخابات نوامبر، پیشنهاد اصلاحیه حقوق حامی سقط جنین را در قانون اساسی ایالت نبراسکا به رأی بگذارند:
«تا زمان زنده ماندن جنین، یا تا زمانی که برای حفاظت از جان یا سلامتی بیمار باردار لازم باشد، بدون دخالت دولت یا زیرمجموعههای سیاسی آن، همه افراد از حق اساسی سقط جنین برخوردار خواهند بود. زنده ماندن جنین به معنای نقطهای از بارداری است که در آن، طبق قضاوت حرفهای پزشک معالج بیمار، احتمال زنده ماندن جنین در خارج از رحم بدون اعمال روشهای پزشکی فوق العاده وجود دارد.»
مسیحیان نه تنها باید از امضای این درخواست خودداری کنند، بلکه اگر این اصلاحیه به رأیگیری برود، به آن رأی منفی دهند و از دایرههای نفوذ خود نیز برای تشویق دیگران به انجام این کار استفاده کنند.
دوم، کشیشان نه تنها باید به آن رأی منفی دهند، بلکه باید به اعضای کلیسای خود توضیح دهند که چرا باید چنین کاری انجام دهند و همچنین بگویند انجام چنین کاری، به عنوان پیروان خداوند و محبت به مردم، بخشی از پیام انجیل است. منابع این موضوع را میتوان در سایت nebraskarighttolife.org پیدا کرد.
سوم، کشیشان و کلیساها باید از پلتفرم و دایره نفوذ الهی خود برای کمک به انتشار درخواست دوم استفاده کنند، درخواستی که هدف آن قرار دادن یک اصلاحیه حامی حیات، بر روی برگه رأیگیری نوامبر است که محدودیتها و ممنوعیتهای کنونی سقط جنین را حفظ کرده و از طریق قانونگذاری فرصتهایی برای محدود کردن بیشتر سقط جنین در آینده فراهم کند. متن اصلاحیه پیشنهادی دوم به شرح زیر است:
«به استثنای مواردی که زن به دلیل وضعیت اورژانسی پزشکی به سقط جنین نیاز داشته باشد یا بارداری نتیجه تجاوز جنسی یا زنای با محارم باشد، جنینها در سهماهه دوم و سوم بارداری باید از سقط جنین محافظت شوند.»
در تمثیل سامری نیکو، عیسی تعلیم میدهد که مردم در پادشاهی آسمان همسایگان خوبی هستند و به نیازمندان کمک میکنند. این نکته ما را وادار میکند تا به عنوان نبراسکاییها از خود بپرسیم: آیا با «سامری نیکو» همذات پنداری میکنیم یا بیشتر شبیه رهبران یهودی بیاهمیت خواهیم بود که از آن طرف جاده عبور میکنند؟
هزاران کشیش (و مسیحی) در کشور ما وقتی از چنین مسائلی دوری میکنند، «از آنجا عبور میکنند» و استدلال میکنند که از بحثهای سیاسی و حزبی اجتناب میکنند و در عوض به عیسی خدمت میکنند. اما عیسی کسی است که گفت شاگردسازی مستلزم آموزش مردم به رعایت همه آنچه او دستور داده است میباشد (متی 28: 19) و این شامل توصیه لوقا 25:10-37 برای مشارکت، محبت و کمک به نیازمندان نیز هست. بدون انجام این کار، ما مردم را به عیسی دروغین دعوت میکنیم و به نجاتدهنده واقعی اعتراف نمیکنیم. به هر حال، عیسی خود بزرگترین «سامری نیکو» است (دوم قرنتیان 8: 9؛ فیلیپیان 2: 1-11 را ببینید) که پیروان خود را به همان نوع از همسایگان نیکو تبدیل میکند.
اصلاحگر قرن شانزدهم، مارتین لوتر، درست میگفت:
اگر من با بلندترین صدا و واضح ترین بیان، هر بخشی از حقیقت خدا را به جز دقیقا همان نقطه کوچکی که جهان و شیطان در آن لحظه به آن حمله می کنند، معرفی کنم، هرچقدر هم که با جسارت این کار را انجام دهم، در حقیقت مسیح را معرفی نمیکنم. جایی که نبرد در حال وقوع است، وفاداری سرباز اثبات میشود، و ثابتقدم بودن در سایر نقاط میدانهای نبرد، اگر در آن نقطه حساس تزلزل وجود داشته باشد، چیزی جز فرار و ننگ نیست.
مسیحیان (از کشیشان گرفته تا عوام)، همسایهای خوب باشید، از کنار مشکلات نگذرید، به کسانی که آسیب میبینند کمک کنید، در برابر سقط جنین و برای مقدس بودن زندگی انسانی ایستادگی کنید، و بدین وسیله با شجاعت نجاتدهنده خود را معرفی کنید!
تام بارنس
منابع: