فرهنگ لغت هریتیج آمریکا تعاریف متعددی را برای واژه «سنت» ارائه میکند، از جمله: «انتقال عناصر یک فرهنگ از نسلی به نسل دیگر، بهویژه از طریق ارتباط شفاهی» (2000، ص 1829).
سنت ذاتاً شر نیست. سنت از بسیاری جهات تأثیرات مثبتی بر نسلهای آینده دارد. با این حال، در زمینه الهیات مسیحی، سنت باید تحت “آزمایش تورنسل” کلام الهام شده خدا قرار گیرد. اگر سنت بشری صرف را به سطح سنت الهام گرفته شده رسولی در کتابمقدس ارتقا دهیم، ممکن است هر نوآوری را به عنوان محصول اراده الهی بپذیریم. متأسفانه، کاتولیک برای قرنها در آن نقطه بوده است.
کتکیزم اعلام میدارد که «در نتیجه کلیسای [کاتولیک-مجلس پارلمان]، که انتقال و تفسیر وحی به او سپرده شده است، اطمینان خود را درباره همه حقایق مکاشفهشده تنها از طریق کتابمقدس به دست نمیآورد. هم کتابمقدس و هم سنت باید با عواطف مساوی از خودگذشتگی و تکریم پذیرفته و مورد احترام قرار گیرند.» (1994) دیگر مقامات کاتولیک اعلام کردهاند:
«این یک اصل اعتقادی از فرمان شورای واتیکان است که سنت منبع آموزههای الهیاتیِ متمایز از کتابمقدس است و خطاناپذیر است. بنابراین باید با موافقت درونی مشابه کتابمقدس دریافت شود، زیرا سنت همان کلمه خدا است.» (Attwater, 1961, p. 41, Emp. Added).
قرار دادن سنت در سطحی برابر با کتابمقدس یا برتری دادن آن بر کتابمقدس، ناگزیر قدرت و الهام کتابمقدس را تضعیف میکند. در طول صدها سال سوءاستفاده و استفاده نادرست از کلام خدا، کاتولیک این رویه اسفناک را در پیش گرفته است. کاتولیکها ادعا میکنند که «از آنجایی که بسیاری از آموزشهای کتابمقدس بدون سنت قابل تشخیص نیست، سنت بدون کتابمقدس کافی است. سنت محافظ کتابمقدس است» (اتواتر، ص 42).
علاوه بر این، «متکلمان کاتولیک معتقدند که سنت به عنوان منبع حقیقت برتر از کتابمقدس است. به هر حال، کتابمقدس ناقص است. نه تنها نیاز به تفسیر دارد، بلکه نیازمند سنت است تا بتوان آن را شناخت و اثبات کرد. کتابمقدس یک کتاب درسی نیست. درواقع، این یک کلمه مرده است که بایدبا صدای حیاتبخش سنت زنده شود» (Brantl, 1961, p. 162, emmp. added).
به منظور اولویت دادن به سنت بشری بر وحی کتابمقدس، شخص ابتدا باید کتابمقدس را بیاعتبار، کم ارزش و بیحرمت کند. نامیدن کتابمقدس به عنوان «کلام مرده» توهینی آشکار به مسیح است، که قاطعانه بیان کرد که سخنان او که در کتابمقدس ثبت شده است، «روح و حیات است» (یوحنا 6: 63).
سنتهایی که depositum fidei (بیعانه ایمان) کلیسای کاتولیک را تشکیل میدهند عبارتند از: آپوکریفا، آموزههای «پدران کلیسا» و سوابق اعتقاد جهانی کاتولیک (Catechism…, 74-141; Brantl, p. 163). اگرچه کاتولیکها به طور گسترده از این منابع برای دفاع از عقاید خود استفاده میکنند، اما این متون قادر نیستند جایگزین الهامات کتابمقدس باشند.
کنُن کاتولیک در عهد عتیق دارای 46 کتاب به جای 39 کتاب است. شورای ترنت (1546) هفت کتاب را که در اصل به عنوان بخشی از عهد عتیق رد شده بودند، به عنوان کنُن تشخیص داد. این هفت کتاب، در میان سایر کتابهای آپوکریفایی، دارای نشانههای الهام الهی نیستند، یعنی فاقد اقتدار نبوی، هماهنگی با حقیقت آشکار، پذیرش اولیه مسیحیت، تأیید کتابمقدس، و/یا هرگونه ادعای مستقیم الهام الهی هستند (رجوع کنید به جکسون، 1999). ؛ Geisler and Nix, 1968, pp. 264-275؛ McDowell, 1972, pp. 33-40).
همانطور که گایسلر و نیکس خاطرنشان میکنند «استدلالهای قاطع به نفع رد آپوکریفا بهعنوان بخشی از کنُن، شواهد قانعکنندهای ارائه میدهد که کتابها از طریق خدا الهام نشدهاند» (ص 270). بنابراین نباید این کتابها را کلام خدا دانست.
قرنهاست که کلیسای کاتولیک بسیاری از نوشتههای «پدران کلیسا» را نیز الهامگرفته تلقی میکند – حتی اگر پدران هرگز ادعا نکرده باشند که اسنادشان الهام گرفته شده است. مدافعان و رهبران کاتولیک در سرتاسر جهان این نوشتهها را با این ادعا که بدون هیچ تردیدی ثابت میکنند که سنت کاتولیک با آموزههای رسولی مرتبط است، تبلیغ کردهاند. این دیدگاه واقعیت ارتداد اولیه را نادیده میگیرد. فقط رسولان مسیح و پیامبران عهد جدید به تمامی حقیقت هدایت شدند (یوحنا 16: 13). اگرچه “پدران کلیسا” تلاش زیادی برای حفظ خلوص عهد جدید انجام دادند، اما به آنها الهام نشد که بدون خطا صحبت کنند و/یا بنویسند. در بسیاری از موارد، نوشتههای آنها ایدئولوژیهایی کاملاً بیگانه با الگوی الهی را منعکس میکند. عیسی به شاگردان خود درباره آمدن مسیحیان کاذب و انبیا دروغین هشدار داد که «اگر ممکن باشد حتی برگزیدگان» را فریب خواهند داد (متی 24: 24). از آنجایی که این احتمال وجود دارد که حتی «پدران کلیسا» نیز فریب خورده باشند و به آموزههای نادرست اعتقاد داشته باشند (اول یوحنا 4: 1 را ببینید)، هیچ شاگرد و خواننده کتابمقدس نباید نوشتههای آنها را بخشی از «بیعانه ایمان» بداند. اگرچه نوشتههای این مردان در مطالعات تاریخ کلیسا و سایر رشتهها ارزشمند است، اما باید به خاطر داشت که پدران انسانهایی خطاپذیر و در معرض خطا و ارتداد بودند (اول تیموتائوس 4: 1-3).
در نهایت، کاتولیک ادعا میکند که پاپ، پیکره جهانی اسقفها، و کلیسا دارای خطاناپذیری در مسائل اعتقادی و اخلاقی هستند (رجوع کنید به “اولین جزمی…”، 1870، 4.1-9). بنابراین، هر تعلیم و طریقتی که آنها اتخاذ میکنند، تبدیل به بخشی از “بیعانه ایمان” کاتولیک میشود. اما در مقاله دیگری (Pinedo, 2008) دیدیم که بسیاری از آموزههای پاپها، شوراهای اسقف و به طور کلی کلیسای کاتولیک به دور از خطا نیست. در بسیاری از موارد، آنها خودانتفائی و متناقض هستند.
تمایل انسان به برتری سنتهای بشری بر کلام خدا مساله تازهای نیست. خود عیسی مجبور بود با این بیحرمتی که در میان نخبگان یهودی زمان او رایج بود، مقابله کند. او فریسیان را متهم کرد که از فرمان خدا برای حفظ سنتهای خود تخطی میکنند (متی 15: 3-9؛ مرقس 7: 6-13) سنتهایی که اتخاذ کردند (متی 15: 3)، در تضاد با کلام خدا (متی 15: 5-6. مرقس 7: 11-12)، احکام خدا را باطل (متی 15: 6؛ مرقس 7: 9، 13)، و اوامر خدا را بیاعتبار کرد (متی 15: 8-9؛ مرقس 7: 6-7). سنتهای کاتولیک نیز حقیقت ناب کلام خدا را نقض و در مخالفت با آنها، حقیقت را باطل و بیاعتبار میکنند (به متی 15: 9 مراجعه کنید).
آرزوی من این است که شما، به عنوان شاگرد کتابمقدس، آنچه را که کتابمقدس میگوید بشنوید، آنچه را که کتابمقدس میگوید مطالعه کنید، آنچه را که کتابمقدس میگوید باور کنید، و خود را از ایمان آوردن به هر انجیل دیگری دور نگه دارید (غلاطیان 1: 6-10). تجربیات و سنتهای مردم نباید جایگزین احکام خدا شود، زیرا فقط کلام خدا تا ابد باقی میماند (اول پطرس 1: 25). شنیدن و اطاعت از کلام خدا باید هدف نهایی ما باشد.
عیسی گفت: «هر که کلام مرا به گوش گیرد و به فرستنده من ایمان آورد حیات جاویدان دارد و به داوری نمیآید بلکه از مرگ به حیات منتقل شده است.» (یوحنا 5: 24). او همچنین اضافه کرد: «برای کسی که مرا رد کند و سخنانم را نپذیرد داوری دیگر هست. همان سخنانی که گفتم در روز بازپسین او را محکوم خواهد کرد.» (یوحنا 12: 48).
روزی که برای داوری در برابر عرش الهی میایستیم، کتابی گشوده میشود. این کتاب نه نوشتههای یک انسان خواهد بود، نه سنتهای پدران ما و نه کتاب «وجدان انسانی». کتابمقدس که توسط بسیاری مورد انتقاد، مثله کردن و تفسیر شخصی قرار گرفته است، باز خواهد شد و هنگامی که صدای بسیاری از متون و کتابهای دیگر کاملاً خاموش شود، ما کلمات کتابمقدس را خواهیم شنید و خدا داوری نهایی خود را اعلام خواهد کرد. ما باید از انجیل مسیح اطاعت کنیم تا پس از آن داوری، زندگی جاودانی در حضور خدا داشته باشیم (دوم تسالونیکیان 1: 6-10).
مویزز پینِدو
منابع :
The American Heritage Dictionary of the English Language (2000), (Boston, New York: Houghton Mifflin), fourth edition.
Attwater, Donald, ed. (1961), A Catholic Dictionary (New York: Macmillan).
Brantl, George, ed. (1961), Catholicism (New York: George Braziller).
Catechism of the Catholic Church (1994), (Mahwah, NY: Paulist Press).
“First Dogmatic Constitution on the Church of Christ” (1870), First Vatican Council [On-line], URL: http://www.ewtn.com/library/COUNCILS/V1.HTM#6.
Geisler, Norman and William Nix (1968), A General Introduction to the Bible (Chicago, IL: Moody Press).
Jackson, Wayne (1999), “The Apocrypha: Inspired of God?,” [On-line], URL: http://www.christiancourier.com/articles/read/the_apocrypha_inspired_of_god.
McDowell, Josh (1972), Evidence that Demands a Verdict (Campus Crusade for Christ).
Pinedo, Moisés (2008), “Is the Pope ‘Infallible’?,” [On-line], URL: https://www.apologeticspress.org/articles/3844.